شعر در مورد فهم و شعور
شعر در مورد فهم و شعور
شعر در مورد فهم و شعور ,شعری درباره فهم و شعور,شعر درباره فهم و شعور,شعر درباره فهم وشعور,شعر فهم شعور,شعر درباره فهم وشعور,شعر فهم وشعور,شعر درباره فهم و شعور,شعر درمورد فهم و شعور,شعر در مورد فهم و شعور,شعری درباره فهم و شعور

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد فهم و شعور برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
فهم رموز عشق ز ا دراک برترست
اینجا شعور عالم و جاهل برابرست
![]()
شعر در مورد فهم و شعور
![]()
گر ترا فهم درستی هست و طبع مستقیم
مکر خود را در ره دنیا بجنبان سلسله
![]()
شعری درباره فهم و شعور
![]()
حرف من با صاحب عقل است و فهم است و شعور
آنکه او چیزی نمیفهمد ندارم زو گله
![]()
شعر درباره فهم و شعور
![]()
از شعور است این که گوئی نزد و دور
چیست معراج؟ انقلاب اندر شعور
![]()
شعر درباره فهم وشعور
![]()
به خنده گفت که مستی شعور را ببرد
تو پس چگونه شوی بی شعور و شعرنگار
![]()
شعر فهم شعور
![]()
پیش اهل شعور و دانایی
لقب آن کمال اسمایی
![]()
شعر درباره فهم وشعور
![]()
با تو گستاخانه آمد در سخن این بی شعور
این چه درکست و شعور استغفرالله زین شعار
![]()
شعر فهم وشعور
![]()
انقلاب اندر شعور از جذب و شوق
وا رهاند جذب و شوق از تحت و فوق
![]()
شعر درباره فهم و شعور
![]()
هست بعد از حیات علم و شعور
علمی از سبق جهل و فکرت دور
![]()
شعر درمورد فهم و شعور
![]()
ز دانش در حضور ما نبودن
منور از شعور ما نبودن
![]()
شعر در مورد فهم و شعور
![]()
تو از آنجا مجرد آمده ای
با تو نابوده این شعور و شعار
![]()
شعری درباره فهم و شعور
![]()
واداشته افسانه ات از فهم حقیقت
این پنبه گوشت اثر آتش طور است
![]()
شعر در مورد فهم و شعور
![]()
مدعا تحقیق و دل جنس امید آه از شعور
ما چنان آئینه داریم کانجا باب نیست
![]()
شعری درباره فهم و شعور
![]()
ای معنی آب شو که زننگ شعور خلق
انصاف نیز آب شد و از جهان گذشت
![]()
شعر درباره فهم و شعور
![]()
شبی ز دولت رؤیای افتخار رسل
علم بعرش زدم در میان خواب و شعور
![]()
شعر درباره فهم وشعور
![]()
معجونی از بلاهت خصم و شعور اوست
کیفیتی که کرده قضا نام آن نعاس
![]()
شعر فهم شعور
![]()
بهر تو ای مستی غفلت فروش
خواب شعور آورد و مرگ هوش
![]()
شعر درباره فهم وشعور
![]()
بشنو از دل نکته های بی سخن
و آنچ اندر فهم ناید فهم کن
![]()
شعر فهم وشعور
![]()
بگفت این و به تعجیل نامه یی به خزان
نوشت پر شغب و شعور و فتنه و پیکار
![]()
شعر درباره فهم و شعور
![]()
شکر کن (بیدل) که در طوفان نیرنگ شعور
عالمی شد غرق و دست ما قدح نوشی گرفت
![]()
شعر درمورد فهم و شعور
![]()
در تماشای تو چون آئینه از جنس شعور
آنچه با ما بود حیرت بود و چشمی واگذاشت
![]()
شعر در مورد فهم و شعور
![]()
عیب و هنر شعور تست ورنه درین ادب سرا
بیخبری چه ممکن است آینه پیش کس کشد
![]()
شعری درباره فهم و شعور
![]()
جنون ها خنده ریزد بر سر و برگ شعور ما
اگر دل پرده بردارد که هشیار اینچنین باید
![]()
شعر در مورد فهم و شعور
![]()
به نسیم می، چنان کن ملکان کاتبان را
که به هیچشان شعور از بد و نیک ما نباشد
![]()
شعری درباره فهم و شعور
![]()
کسی که نیست تنک مایه از شعور و خرد
به هر بها که بود می گران نمی داند
![]()
شعر درباره فهم و شعور
![]()
صاعقه هجرش زده برسوخته یک بارگی
عقل و شرم و فهم و تقوا دانش و فرزانگی
![]()
شعر درباره فهم وشعور
![]()
برهان دین و داد فریدون شه آنکه هست
قسطاس فهم و فکرت مقیاس فر و فال
![]()
شعر فهم شعور
![]()
جان و جسد عشق و هوس جمله سرابست
کس نیست کند فهم که هستی چقدر نیست
![]()
شعر درباره فهم وشعور
![]()
طالب فهم مسمائی عیار اسم گیر
صورت عنقا همین جز عین و نون و قاف نیست
![]()
شعر فهم وشعور
![]()
در حرف و صوت دنیا گم گشت فهم یکتا
فرسود بال عنقا پرواز چند و چونی
![]()
شعر درباره فهم و شعور
![]()
کوس و دهل مایه شعور ندارد
دنگ نه ئی چند دنگ دنگ توان زد
![]()
شعر درمورد فهم و شعور
![]()
گر در مزاج جوش غنا کسب پختگی است
دیگ شعور را نسزد ننگ و عار بار
![]()
شعر در مورد فهم و شعور
![]()
مگر از بیخودی راه امیدی واکنی ورنه
شعور آب و گل بر روی خلقی در برآورده
![]()
شعری درباره فهم و شعور
![]()
تحیر خنده دارد بر شعور غفلت آهنگت
که دل عود ترنم بود و بهر سوختن بردی
![]()
شعر در مورد فهم و شعور
![]()
تلاش بیخبری با شعور نتوان کرد
سفر ز خود به پر و بال مور نتوان کرد
![]()
شعری درباره فهم و شعور
![]()
عالم خاکی ز توست صاحب حس و شعور
ظلمت آفاق را چشمه حیوان تویی
![]()
شعر درباره فهم و شعور
![]()
خمش کن کاه و کوه و کهربا چیست
که آنچ از فهم بیرون است آنیم
![]()
شعر درباره فهم وشعور
![]()
اگر خمش کنمی راز عشق فهم شدی
وگر چه خلق همه هند و ترک و کردندی
![]()
شعر فهم شعور
![]()
در حضرت اجلال چنان مجنونند
کز خاطر و فهم آدمی بیرونند
![]()
شعر درباره فهم وشعور
![]()
زبان که خواست ز تو، خسروا، نکردی فهم
کنایتی ست که برگیر تیغ و سرفگنش
![]()
شعر فهم وشعور
![]()
حرفی نشد عیان که توان خواند و فهم کرد
بی خامه بود منشی خط جبین ما
![]()
شعر درباره فهم و شعور
![]()
اهل حال مجوئید غیر ضبط نفس
که لاف دانش و فهم از کتاب دشوار است
![]()
شعر درمورد فهم و شعور
![]()
بگذر از افسانه تحقیق فهم اینست و بس
تا تو آگاهی رموز هیچ چیزت فاش نیست
![]()
شعر در مورد فهم و شعور
![]()
انصاف آب می خورد از چشمه سار فهم
خر کرهاکرند و سخن کم شنیده اند
![]()
شعری درباره فهم و شعور
![]()
بر باد رفت آمد و رفت نفس چو صبح
فرصت نشد کفیل که فهم عدم کند
![]()
شعر در مورد فهم و شعور
![]()
بهر نگین که نهی گوش و فهم نام کنی
صدای کوفتن سر بسنگ می آید
![]()
شعری درباره فهم و شعور
![]()
ما و من چیزی نکرد انشا که باید فهم کرد
مینویسد هستیم سطری که میخواند عدم
![]()
شعر درباره فهم و شعور
![]()
پشتت چو چنگ گشت و شعوری نیافتی
پس چنگ چون ز یک سر ناخن شعور یافت
![]()
شعر درباره فهم وشعور
![]()
در خور دانش امیرانند و فرزندانشان
تو چه خواهی فهم کردن از کتاب ای رنجبر
![]()
شعر فهم شعور
![]()
نزد استاد فرش رفتم و گفت
در تو فرسوده، فهم این فن نیست
![]()
شعر درباره فهم وشعور
![]()
عارفی کو که کند فهم زبان سوسن
تا بپرسد که چرا رفت و چرا بازآمد
![]()
شعر فهم وشعور
![]()
در کارخانه ای که ره عقل و فضل نیست
فهم ضعیف رای فضولی چرا کند
![]()
شعر درباره فهم و شعور
![]()
از بس که خطا فهم و غلط پیمانند
خاقانی را خارجی می دانند
![]()
شعر درمورد فهم و شعور
![]()
مرا که با تو سخن گویم و سخن شنوم
نه گوش فهم بماند نه هوش استفهام
![]()
شعر در مورد فهم و شعور
![]()
چشمم به دهان توست و گوشم به سخن
وز عشق لبت فهم سخن می نکنم
![]()
شعری درباره فهم و شعور
![]()
بلند پایه قدرش چه جای فهم و قیاس
فراخ مایه فضلش چه جای حصر وبیان
![]()
شعر در مورد فهم و شعور
![]()
به گرد همتش ادراک آدمی نرسد
که فهم برنتواند گذشتن از کیوان
![]()
شعری درباره فهم و شعور
![]()
شاعر انعام حق باش ای سنایی روز و شب
تا چو بی شکران نگویندت «فهم لا یشکرون »
![]()
شعر درباره فهم و شعور
![]()
توشه از تقوا کن اندر راه مولا تا مگر
در ره عقبا بگویندت «فهم لا یتقون »
![]()
شعر درباره فهم وشعور
![]()
دست در ایمان حق زن تا ز دوزخ بگذری
تا به دوزخ در نگویندت «فهم لا یومنون »
![]()
شعر فهم شعور
![]()
ور طریقست سست داری کو تفکرها و فهم
ور به کوی مردمانی عقل عقل آوار کو
![]()
شعر درباره فهم وشعور
![]()
چون نمانی تو، تو مانی جمله و این فهم را
در خیال آفرینش هیچ استظهار نیست
![]()
شعر فهم وشعور
![]()
چه جای وهم و فهم است کاندر حوالی تو
نه روح لایق افتد نه عقل در خور آید
![]()
شعر درباره فهم و شعور
![]()
از مشعر شعور به هنگام بازگشت
خرگه به خیف خوف و منای منی زنیم
![]()
شعر درمورد فهم و شعور
![]()
سریان حیات در عالم
چون می و جام فهم کن تو مدام
![]()
شعر در مورد فهم و شعور
![]()
آن چه نبردست وهم عقل ندیدست و فهم
از تو به جانم رسید قبله ازانی مرا
![]()
شعری درباره فهم و شعور
![]()
کسی که باده خورد بامداد زین ساقی
خمار چشم خوشش بین و فهم کن باقی
![]()
شعر در مورد فهم و شعور
![]()
نی سور گذارد او و نی ملحمه را
هر عقل نکرد فهم این زمزمه را
![]()
شعری درباره فهم و شعور
![]()
فهم این منطق سلیمانی
شاه می داند و تو می دانی
![]()
شعر درباره فهم و شعور
![]()
هنگام نزع و مقصود دیدار دوست باشد
ای وای اگر نگردد فهم این اشارت من
شعر در مورد فهم و شعور
- ۰ نظر
- ۲۰ فروردين ۹۷ ، ۱۰:۵۵